شانه ات مجابم میکند در بستری که عشق ، تشنگی ست زلال شانه هایت همچنانم عطش میدهد در بستری که عشق مجابش کرده است
شانه ات مجابم میکند در بستری که عشق ، تشنگی ست زلال شانه هایت همچنانم عطش میدهد در بستری که عشق مجابش کرده است
شاید
یـک روز
به نـدیدنت
بـه نشیدن صدایت
و
به جای خالی ات
عادت کنم !
امـا
فراموش کردنت
هنـری است
که اصلا
ندارم