رفتم ......خیالت راحت
دفتر خاطراتت را ورق بزن ......ببین من کجای خاطراتت گم شدم
تا دیروز هرچه مینوشتم عاشقانه بود
از امروز هرچه بنویسم صادقانه است
عاشقانه دوستت داشتم
و صادقانه میروم، به ساعتت نگاه کن ،
چند دقیقه ی اون واسه من بود؟!!!
ادامه مطلب ...
بس کن بخواب پنجره ای وا نمی شود
وچشمانت با من گفتند : که فردا روز دیگری ست
آنک چشمانی که خمیر مایه مهر است !!
وینک مهرتو : نبردافزاری تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم
_________________
چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم
آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگیپس حتما بی رحم بوده نه ؟ : نه اصلا
چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم...